نمیدونم چرا یه مدته اینجوری میشه....

یه مشکل بزرگی هست....

دعا کنید درست شه...


پوپکم! پوپک شیرین سخنم!

این همه فارغ از این شاخه به آن شاخه مپر ،

این همه قصه شوم از کس و نا کس مشنو ،

غافل از دام هوس...

این همه در بر هر ناکس و هر کس منشین.

پوپکم!  پوپک شیرین سخنم!

من از آن دارم بیم...

کاین لجن زار تو را ، پوپکم! آلوده کند.

اندراین دشت مخوف...

که تو آزادی اش ای پوپک من! میخوانی ،

زیر هر بوته ی گل ، لب هر جویه ی آب ،

پوپکم دامی هست...

گرگ خونخواره ی بدکاره ی بدنامی هست.

سالها پیش دل من که به عشق "ایمان داشت"

تا که آن نغمه ی جان بخش تو از دور شنید

اندر این مزرع آفت زده ی شوم حیات

شاخ امیدی کاشت.

پوپکم یادت هست؟

در دل آن شب افسانه ای مهتابی

نغمه ای چند سرودی

گفتم این دشت سیه، خوابگه غولان است

همه رنگ است و ریا ، همه افسون و فریب.

این همه برق که روشنگر این صحرا است

پرتو مهری نیست ، نور امیدی نیست.

آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی هست

همه گرگ و همه دیو ، در کمین تو و زیبایی تو

پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو

مرو ای پوپک زیبا که به هر رهگذری

همه دیوند کمین کرده نبینند تو را

دور از دست وفا ، پنهان از دیده ی عشق

نفریبند تورا.....


+ تاریخ یکشنبه 90/10/18ساعت 8:36 صبح نویسنده zeinab | نظر
دریافت ساعت فلش